روایت جهاد

روایت پرستار جهادی که یک سال سنگ صبور مادر شهید شد

53fdcd21134d433997b1d4edf6d8b675
صبحگاه درِ این خانه، با نوای سلامِ ریحانه، باز می‌شود مادر شهیدی که ۱۰ سال است به دلیل فلجی بر ویلچر نشسته، با شنیدن صدای این پرستار جوان چشمانش برق می‌زند، ریحانه از پختن غذا تا همراهی در نماز، را با عشق برای این مادر انجام می‌دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی روایت جهاد استان قم، در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر قم، در میان خانه‌هایی که هر کدام روایتی در سینه دارند، خانه‌ای است که بوی عشق و ایثار از در و دیوارش به مشام می‌رسد اینجا خانه مادر شهیدی است که ده بهار است بر ویلچر نشسته، و پرستار جهادی که نه برای مزد، که برای معنا، پرستاری از این مادر را برگزیده است.

ریحانه مرادی، مسئول گروه جهادی منتظران موعود پردیسان و دوستانش درگروه‌های جهادی، نگین‌های درخشانی هستند که در تاریکی‌های روزمرگی، نور امید را در دلها می‌کارند روایت او از خدمت به مادر شهید، تنها یک گزارش نیست؛ درس‌نامه‌ای است در باب عشق، ایثار و جهاد در دنیای معاصر.

او به ما یادآوری می‌کند که راه شهدا با خدمت به بازماندگان آنان زنده است و زینب وار زندگی کردن تنها یک آرمان نیست، بلکه در زندگی زنانی مثل او، هر روز تجلی می‌یابد

او خدمت به مادران شهدا را ادامه راه خونین شهیدان می‌داند، در این گفتگو از لحظه‌لحظه زندگی در کنار مادر شهید می‌گوید او که هشت سال است در عرصه کار جهادی فعال است، و یکسال پرستار مادر شهید است؛ از انگیزه‌ها، احساسات و روزمره‌های زندگی زنی می‌گوید که خدمت به مادران شهدا را ادامه همان راهی می‌خواند که شهیدان با خون خود ترسیم کردند.

6b3b276585154b4081ba1d92f715e5ed

چه چیزی باعث شد تصمیم بگیرید پرستاری از یک مادر شهید را به عهده بگیرید؟

انگیزه اصلی من، جهاد بود می‌خواستم ثابت کنم که ادامه راه خون شهدا فقط یک شعار نیست همیشه می‌گفتم کاش در زمان جنگ بودم و کاری می‌کردم؛ اما با خودم گفتم در زمان خودمان هم می‌توانیم هر کداممان یک “زینب زمان” باشیم این کار از همین احساس و عشق به ادامه راه شهیدان متولد شد.

اولین باری که با مادر شهید ملاقات کردید، چه حسی داشتید؟ فضای آن دیدار اول چگونه بود؟

اولین بار که با مادر شهید ملاقات کردم، غم عجیبی در دلم افتاد آن بی‌کسی، هر قلبی را به درد می‌آورد اما در مقابل، خوشحالی ایشان از دیدن ما بسیجیان، واقعاً نشاط‌آور بود وقتی فهمیدند که ما هنوز قدردان زحمات پسرشان هستیم و راهش را ادامه می‌دهیم، این شادی دوچندان شد.

 آیا پیش از این، ارتباط خاصی با خانواده‌های شاهد داشتید؟ این تجربه چقدر برای شما جدید بود؟

تجربه جدیدی نبود قبلاً هم با خانواده‌های شهدا دیدار داشتم صبر و استقامت آن‌ها برای من بسیار مثال‌زدنی است، این که خودشان را به جای حضرت زینب (س) می‌گذارند و آرام می‌شوند، از این که فرزندشان را در راه خدا داده‌اند، برای من بسیار جالب بود این دیدارها، عزم مرا برای کار جهادی، صبور بودن و ان شاء الله شهادت در این راه، مصمم‌تر می‌کرد.

یک روز عادی در کنار مادر شهید چگونه می‌گذرد؟ از لحظه بیدار‌شدن تا زمان خواب برایمان تعریف کنید.

روز با بیدار کردن ایشان شروع می‌شود خیلی خوشحال می‌شوند که کسی هست که هر صبح به او سلام کند بعد از صبحانه، کلی در مورد اخبار رادیو برایم حرف می‌زنند؛ از صحبت‌های رهبری تا اخبار مربوط به ترامپ واقعاً به‌روز هستند سپس لباس‌ها و ملافه‌ها را عوض می‌کنیم، پوشک ایشان را تعویض می‌کنیم، ناهار را آماده می‌کنیم و این روند تا شب و خوردن شام و گفتن شب‌بخیر شب‌بخیرارد.

چه کارهای خاصی برای ایشان انجام می‌دهید که فراتر از وظایف یک پرستار معمولی است؟

من شخصاً بیشتر از وظایف معمول یک پرستار انجام می‌دهم، و از روزی که با این مادر آشنا شدم، نگذاشتم آب در دلش تکان بخورد، کارهایی مثل تعویض پوشک، حمام‌کردن، خریدهای بیرون و بلندکردن ایشان که کاری بسیار پر مشقت است.

بزرگ‌ترین چالش فیزیکی و مراقبتی در پرستاری از ایشان چیست؟

متأسفانه به دلیل این که ده سال است فلج هستند و تنها مانده‌اند، گاهی عصبی می‌شوند و به چیزهای مختلفی گیر می‌دهند اما به لطف خدا و دعای شهیدشان، ما تحمل می‌کنیم و امیدواریم آخرتمان با این خدمت تضمین شود.

3dd2578d4ed44970999dee963c85a961

چالش‌های عاطفی این مسیر چیست؟ چگونه خودتان را برای مواجهه با لحظات سخت عاطفی آماده می‌کنید؟

چالش عاطفی این است که نمی‌دانی در طول روز با چه صحنه‌ای روبرو خواهی شد؛ ممکن است همه جا آلوده شود اما وقتی به عشق همان شهید و راهش انجام می‌دهی، این کار آسان می‌شود.

 خاطره خاص یا لحظه به‌خصوص شیرینی از زندگی در کنار ایشان دارید که برایتان ماندگار شده باشد؟

دعاکردنش و این که مرا “دختر” صدا می‌کند، برایم بسیار لذت‌بخش است اینکه بتوانم لبخند را روی لبانش بنشانم، خیلی شیرین است، چون به‌ندرت می‌خندد.

 آیا تفاوت‌هایی بین پرستاری از یک مادر شهید با سایر سالمندان می‌بینید؟ اگر بله، این تفاوت در چیست؟

قطعاً وجود دارد پرستاری از مادر شهید، یک اجر معنوی و اخروی دارد، می‌توانی مصیبت‌های حضرت زینب در کربلا را برای یک لحظه هم که شده احساس کنی و این بسیار لذت‌بخش است اما پرستاری از یک سالمند معمولی ممکن است از روی اجبار یا نیاز مالی باشد.

مادر شهید، معمولاً چه خاطراتی از فرزندشان برای شما تعریف می‌کنند؟ شنیدن این خاطرات چه تأثیری بر شما می‌گذارد؟

از خوب بودن و مثبت بودن فرزندش، معنویات پسرش، عشقش به کشور و رهبر می‌گوید شنیدن این خاطرات به من انرژی مثبت زیادی برای ادامه راهش می‌دهد و باعث می‌شود قدردان انسان‌های شریفی مثل او باشم که از همه چیز خود گذشتند تا من و امثالم در آرامش باشیم.

 آیا وسایل یا عکس‌های شهید، نقش خاصی در فضای خانه و ارتباط شما دو نفر دارد؟

بله، بسیار گاهی احساس می‌کنم شهید هر لحظه مرا زیر نظر دارد نگاهش و آن انرژی مثبتی که در فضای خانه ایجاد می‌کند، به من قدرت می‌دهد تا از پرستاری مادرش نیرو بگیرم.

از نگاه شما، جهاد در دنیای امروز چه معنایی دارد؟ چرا خدمت به مادران شهدا را یک فعالیت جهادی می‌دانید؟

چون جهادی که شهدا کردند، زیر طوفان‌ها و آتش‌هایی که بر سرشان می‌بارید، بی‌نظیر بود این خدمت، کمترین کاری است که می‌توانیم به‌عنوان ادامه راه جهادی آنان انجام دهیم الگوی ما حضرت زهرا (س) و دخترش حضرت زینب (س) هستند که همین رفتارها را با خانواده شهدا داشتند.

 گاهی از خود پرسیده‌اید که چرا من؟ چه پاسخی به خودتان داده‌اید؟

بله، پرسیده‌ام و می‌دانم که لطف خدا شامل حالم شده که پرستاری از مادر شهید را به من عطا کرده تا هم دنیا و هم آخرتم را آباد کنم، چون تأثیرات بسیار خوبی در زندگی شخصی‌ام با این خدمت تجربه کرده‌ام و از دعای خیر ایشان بهره‌مند شده‌ام.

 به نظر شما جامعه و به ویژه جوانان، چه درسی می‌توانند از زندگی و صبر این مادران شهید بگیرند؟

جوانان باید صبر و استقامت این خانواده‌ها را قدردان باشند درس اصلی این است که بدانند این مادران هم، فرزندانشان برایشان عزیز بودند، اما برای آرامش خاطر دیگران و کشور، از خود گذشتگی کردند همین گذشت و عشق به کشور درس بزرگی است که باید از دیدن این خانواده‌ها بگیرند.

  آرزوی قلبی شما برای مادر شهید و برای خودتان چیست؟

برای مادر شهید آرزو دارم که بلند شود و بتواند راه برود و به آرزویش که دیدار حضرت حجت (عج) است، برسد و برای خودم آرزو دارم که از عهده این مسئولیت به‌خوبی، مانند حضرت زینب (س) برآیم و ادامه راه حضرت زینب و شهیدش باشم.

809b76c74a084583aa3c985241cfd86f

حرف دل شما با شهید چیست؟

نگران نباش من در زمان خودم هستم مطمئن باش نمی‌گذارم خونت پایمال شود و کشورم به دست بیگانانن بیفتد و با جان‌ودل از مادرت مواظبت می‌کنم.

پیام پایانی او به جامعه پزشکی و پرستاری، دعوتی است به تجربه‌ای که می‌تواند نه‌تنها زندگی یک مادر داغدیده، که روحیه یک خدمتگزار را دگرگون کند.

https://eitaa.com/revayatejahadi

لینک کوتاه خبر: https://revayatejahad.ir/n6ti

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا